English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4792 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air control and reporting center (c.r.c. U مرکز کنترل و گزارش هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
control and assessment team U تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
area damage control party U گروه کنترل خسارات منطقه
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air raid reporting control ship U گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
control area U منطقه کنترل هوایی
control zone U منطقه کنترل هوایی
drop zone control center U مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
control zone U منطقه فضای هوایی تحت کنترل
tactical air command center U مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
filter center U مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
damage control U کنترل خسارات
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
damage control U کنترل کردن خسارات
damage control bills U دستورالعمل کنترل خسارات
damage control book U راهنمای کنترل خسارات
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
[results were] satisfactory U رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
central control panel U مرکز کنترل
control area U منطقه کنترل
area control center U مرکز کنترل منطقهای
control center U مرکز کنترل عملیات
controlled area U منطقه کنترل شده
contamination control U کنترل الودگی منطقه
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
air control U کنترل هوایی
homing station U رادارهای کنترل هوایی
aircontroller U کنترل کننده هوایی
air controlman U نگهبان کنترل هوایی
air control party U گروه کنترل هوایی
airspace control U کنترل فضای هوایی
initial point U نقطه کنترل هوایی
air-traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
airspace control U کنترل کردن فضای هوایی
controlled airspace U فضای هوایی کنترل شده
air traffic control U کنترل عبور و مرور هوایی
air control point U نقطه کنترل مسیر هوایی
air control ship U ناو کنترل حرکات هوایی
forward air control post U ایستگاه کنترل هوایی جلو
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
air movement section U قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
free lance U اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
air traffic regulation and identificatio U سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
zmarker beacon U نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
midnight U فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
attack assessment U ارزیابی نتایج تک
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled pattern U بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
TCP/IP U پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
terrain appreciation U ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
area signal center U مرکز مخابرات منطقه
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
direct air support center U مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
landing zone U منطقه نشست هوایی
airspace U منطقه عمل هوایی
air area operations U عملیات منطقه هوایی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
whats' up U در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
air defense direction center U مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
center to center method U روش اتصال مرکز به مرکزعکس هوایی
area air defense commander U فرمانده منطقه پدافند هوایی
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
vital area U منطقه حیاتی پدافند هوایی
airspace warning area U منطقه اعلام خطر هوایی
offset distance U مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
covertrace U منطقه عمومی پوشش شناسایی هوایی
aerospace U فضای هوایی بالای منطقه عملیات
sweep U تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
sortie plot U شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
imagery pack U بسته حاوی عکسهای هوایی یک منطقه مشخص
advisory area U منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
zipper U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zippers U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
target cap U گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
control code U کد کنترل
minor control U کنترل کم
check-up U کنترل
check-ups U کنترل
controlling U کنترل
rein U کنترل
line control U کنترل خط
controls U کنترل
control U کنترل
unverified <adj.> U کنترل نشده
channel changer [rare for: remote control] U کنترل از دور
input control U کنترل ورودی
clicker [coll.] U کنترل از دور
controls U کنترل بازبینی
pilot lamp U لامپ کنترل
inspection lamp U لامپ کنترل
cascade control U کنترل زنجیرهای
budgetary control U کنترل بودجهای
cam control U بادامک کنترل
inventory control U کنترل موجودی
penstock U دریچه کنترل اب
flow control U کنترل جریان
air way station U ایستگاه کنترل
price control U کنترل قیمت
flight control U کنترل پرواز
indirect control U کنترل غیرمستقیم
budgetary control U کنترل بودجه
carriage control U کنترل نورد
fiscal control U کنترل مالی
intensity control U کنترل شدت
Quality Control کنترل کیفیت
controlling U کنترل بازبینی
controlling U کنترل کردن
camshaft U محور کنترل
fighter control U کنترل شکاریها
field control U کنترل میدان
access control U کنترل دستیابی
production control U کنترل تولید
camshafts U محور کنترل
control U کنترل کردن
accuracy control U کنترل دقت
stroke U ضربه با کنترل
stroked U ضربه با کنترل
process control U کنترل فرایندها
controls U کنترل کردن
process control U کنترل فرایند
fire control U کنترل اتش
stroking U ضربه با کنترل
stimulus control U کنترل محرک
Recent search history Forum search
1set the record straight
1For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
1وقتی انسانها بر اساس دارایی اشان ارزیابی می شوند
1ميشلين پاسيبل
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1معنی lead lag compensator
1i was rebelling now
2Rowdy
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com